بخش های متنوع سایت محشر دات کام ، این سایت را به محبوبترین و پربیننده ترین سایت فارسی تبدیل نموده است؛ شما نیز سایت محشر را صفحه اصلی خود کنید تا روزانه به مطالب جالب این سایت دسترسی داشته باشید
  
نام هنرمند
محمد علی کشاورز
طبقه بندی الفبایی
ك
 
شرح

برنامه بهارستان میزبان هنرمند بزرگ کشورمان محمد علی کشاورز بود .
محمد علی کشاورز : من در 29 فروردین 1309 در محله جلفای اصفهان به دنیا آمدم پدرم کشاورز بود از آنجائیکه خانواده ما با اخلاقیات آشنا بود به کتب ادبی گرایش داشتم بعد از مدتی به تهران آمدم و در کنکور دانشکده پزشکی امتحان دادم و قبول شدم در ادامه تحصیل بر سر کلاس تشریح من این توانایی را در خودم ندیدم که مرده و جسدی ببینم و دیدم آدم این کار نیستم این بود که خداحافظی کردم و رفتم به خدمت سربازی ، بعد از سربازی یک شب در روزنامه اطلاعات بودم که متوجه شدم در روزنامه آگهی داده اند که هنرستان هنرپیشگی ، دانشجو و دانش آموز می پذیرد امتحان دادم و قبول شدم حدود بیست نفر بودیم. آنجا بود که برای اولین بار توسط اساتید فن با تئاتر علمی کم کم آشنا شدم رفتیم فشار آوردیم به وزارت فرهنگ و هنر که دانشکده هنرهای دراماتیک را بوجود آوردند در آنجا با اساتیدی که جزو نخبگان این مملکت بودند آشنا شدم مثل پروفسور هشترودی ،دکتر صفا ، دکتر امیرحسین آریان پور، دکتر محجوب که به ما ادبیات عامیانه درس می داد و دکتر فروغ ادبیات دراماتیک تدریس می کرد در دانشکده چهار تا رشته بود، نمایشنامه نویسی و کارگردانی ، بازیگری تئاتر و سینما و طراحی صحنه. دوره چهارساله آنجا را تمام کردم بعد از در تلویزیون دولتی آنزمان گاهی برنامه هایی را اجراء می کردیم . بعد هم انقلاب شد و بعد از انقلاب اسلامی دانشگاه ها باز شد و بعنوان کارشناس تئاتر در دانشکده دراماتیک استخدام شدم و بعد در سال 1383 بعنوان چهره ماندگار انتخاب شدم .
محمدعلی کشاورز : با سلام و درود به همه ایرانیان خارج از کشور در هر کجا این کره خاکی ، اگر هر تلاشی می کنند این را نباید فراموش کنند که ایرانی هستند و باید برگردند به میهن خودشان و به مردم کشور و سرزمین خود خدمت کنند و من خود به شخصه دوست ندارم ایران را ترک کنم چون اینجا سرزمین من است و همه چیز من در این ایران است .
فرهنگ ، هنر ، ادبیات و انسانیت مهمترین چیز است که در ایران وجود دارد و همانطور که می دانید اقوام مختلف با ادیان مختلف در این سرزمین در کنار هم زندگی می کنند . من در این مملکت ماندم دوستش دارم مانند چشمان خودم ، بنظر من مملکتی پیشرفت می کند که هنرش پیشرفت کند همانطور که می دانید. اقتصاد یک مملکت با هنر و فرهنگ و تلویزیون تئاتر و سینمای آن مملکت ارتباط تنگاتنگی دارد در سال 1359 بازنشست شدم و این هنر را به جوانها سپردم تا بیایند و کار کنند پس از آن رفتم به سینما، به جزء چند کاری که با آقای بیضایی و آقای تقوایی قبل از انقلاب با هم کار کرده بودیم کار سینمایی چندانی قبل از انقلاب نداشتم بعد از انقلاب به سینما و تلویزیون رفتم و الان من خوشحالم در این مدت 30 سال بعد از انقلاب اسلامی تلاش و کار خودم را کرده ام . حالا خوشحال ترم که از این مدرسه بیرون رفتم و به کار مطالعه می پردازم و آنچه که برایم خیلی مهم است این است که هرچه دارم از این مردم است من کاری به نقد روزنامه ها و مجلات ندارم برایم بیشتر نقدی که مردم در کوچه بازار از کار من می کنند مهم است همین نقدها مشوق اصلی من بود و خوشحالم از این که سابقه بدی از نظر اخلاقی هم در این زمینه نداشتم .
مجری : من تبریک می گویم به شما چه طور شد به این فکر افتادید که خاطرات خود را بصورت کتاب در آوردید؟
محمدعلی کشاورز: من در واقع این خاطرات را ننوشتم در جلسه ای که انتشارات افراز توسط خانم اعظم افراز گذارده بوده منتقدان نیز حضور داشتند تا آن جایزه نوشین را به من بدهند "خانم افراز"به سراغ من آمد و از من چنین در خواستی کرد که من در جواب گفتم من بازیگر هستم نویسنده نیستم در نتیجه گفت بیا باهم گفتگو کنیم بعد از آن من تمام خاطرات این چند سالی را که در تئاتر ، تلویزیون و سینما فعالیت کردم بازگو کردم نام این کتاب "اکسیر نقش، " است که آقای علی نصیریان مقدمه ای بر آن نوشته اند.
مجری : از آشنایی خود با علی حاتمی برایمان بگویید؟
محمدعلی کشاورز : من و علی حاتمی در دانشکده دراماتیک با هم امتحان دادیم او در رشته هنرهای ادبیات دراماتیک و من در رشته کارگردانی و بازیگری قبول شدم درسهای عمومی را باهم گذراندیم و آقای حاتمی قبل از اینکه فیلم ساز شود نمایشنامه نویس بود یکی دو کار از او را بازی کردیم یکی از آنها خاتون زنجیر باف بود بعد از آن علی (حاتمی ) دانشکده را ول کرد و به تلویزیون رفت اما دوستی ما همچنان ادامه داشت بعد از آن در بحث و گفتگو ها همدیگر را می دیدیم به من خیلی اصرار می کرد بیا در تلویزیون و فیلم بازی بکن ، من گفتم من در "فیلم فارسی" بازی نمیکنم چون همه کارما تئاتر بود و علی ب تهیه کنندگان در ارتباط بود و کار تجاری می کرد من نپذیرفتم تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی من در سریال سربداران کار می کردم علی آمد و گفت حالا زمان آن است که بیایی و بازی بکنی اولین فیلمی که بازی کردم همین هزاردستان بود در نقش شعبون استخوانی برایم خیلی خیلی مشکل بود چون باید آدم در مورد آن نقش تفکر و تعمق کند بعد از تعمق زیاد با احساس به آن نقش وارد شود بحث ها و گفتگو های زیادی که با هم داشتیم مرا خیلی راهنمایی و کمک کرد من به محله های قدیمی تهران رفتم و با اهالی آنجا صحبت و گفتگو کردم تا توانستم آن نقش را بازی کنم و می توانم بگویم در تمام فیلمهای علی حاتمی به غیر از حاجی واشنگتون بازی کردم پیش از این می دانستم علی (حاتمی ) ذوق و علاقه و مطالعه زیادی دارد و چیزی که خیلی در او مهم بود زبان گویش آن کاراکتر را می دانست و ادبیات فوق العاده ای در نگارش نمایشنامه ها و فیلم هایش داشت .
شما همانطور که دیدید دیالوگ های شعبون استخوانی با دیالوگ های جمشید مشایخی در نقش خوش نویس باهم چقدر متفاوت بود همینطور دیالوگ های عزت الله انتظامی با علی نصیریان و داود رشیدی. علی حاتمی زبان آن کاراکتر را متناسب با همان نقش خلق می کرد بعد ها کمال الملک را با او کار کردم بعد از آن جعفر خان از فرنگ برگشته و دست آخر دل شدگان را که در مورد موسیقی ایران بود . علی حاتمی بسیار انسان مومن و با اخلاقی بود و به ادبیات و هنر این سرزمین علاقمند بود .
برچسب عنوان2
مقدار عنوان2
 
برچسب شرح2
مقدار شرح2
HyperLink