نظام آموزشي كشورهاي جهان

صفحه اصلی سایت محشر بخش سرگرمی تفریحی محشر اس ام اس جوک و لطیفه های جدید فارسی مطالب و عکس های جالب خواندنی دیدنی عکس ایرانی و خارجی خطای دید - به چشمان خود اعتماد نکنید اتاق چت روم فارسی گفتگو دوستیابی عاشقانه متن زیبا ساز محشر نکته های زیبایی آرایشی و بهداشتی کاملترین مرجع انواع فال ، طالع بینی و آدم شناسی به سبک های مختلف آموزش آشپزی ، تهیه انواع ترشیجات دسر شیرینی غذای ايرانی غذای فرنگی غذای کودک و نوشیدنی اطلاعات راهنما تلفن کل کشور نقشه جهان نقشه تهران فرهنگ اسامي پسر و دختر ایرانی آموزش انواع داستان و رمان در کتابخانه محشر سایتهای اینترنتی فارسی لینک های مختلف ایرانی و خارجی ارسال رایگان کارت تبریک های عکس و فلش برای مناسبت های عاشقانه ولنتاین تولد و غیره ترجمه تصویر های عاشقانه عشق یعنی ... محاسبه گر عشق ابزارهاي موبايل جدید ترین اخبار ایران و جهان اطلاعات غذایی تغذيه رژیم و سلامتي جدیدترین رکورد ها و ترین ها گالری عکس های جالب غیر ایرانی ضرب المثل های فارسی ايران همراه با عکس قرآن به سه زبان فارسي عربي انگليسي ترفند هاي كارآمد اینترنتی کامپیوتر و موبایل بخش بين الملل در محشر چك كردن عکس و وضعيت اي دي ياهو در مسنجر با امکانات جالب دانلود رايگان نقشه کامل شهر تهران براي تمامي موبايل هاي سامسونگ - سونی اریکسون - نوکيا پخش زنده و مستقیم شبکه های راديو و تلويزيون آنلاين معرفی شهر های ایران تبليغات در محبوبترین سایت فارسی نقشه سایت

ساختار آموزشي > آموزش استثنايي


New Page 1

آموزش استثنايي

اگر چه حركتي به سمت يكي كردن دانش‌آموزان ناتوان در سيستم تحصيل همگاني وجود دارد،  تعداد كمي‌از دانش‌آموزان ناتوان اخيرا در مدارس عمومي‌تحت مراقبت قرار گرفته‌اند.ميان دانش‌آموزاني كه با آن‌ها مصاحبه كرديم، فقط معلمان مدرسهGrund schuele و يكي از معلمان مدرسهHauptschule از داشتن تعداد كمي‌( يك يا دو ) دانش‌آموز ناتوان در كلاسشان صحبت كردند. دانش‌آموزان ناتواني كه در مدرسه Grundschuleمشغول تحصيل بودند اغلب دانش‌آموزاني بودند كه از نظر لغوي،   يادگيري يا رفتاري ناتوان بودند. معلمان متذكر شدند كه آن‌ها براي نگهداري اين دانش‌آموزان در مدرسه Grundschule تلاش مي‌كنند و در صورت لزوم به آنها فرصت تكرار دوباره كلاس را خواهند داد تا اينكه اين دسته از دانش‌آموزان حداقل بتوانند از مدرسه Grundschule فارغ‌التحصيل شوند. تعداد كمي‌ از معلمان از بار مسئوليت اضافي كه هنگام يكي كردن اين دانش‌آموزان بر دوش آنهاست صحبت كرده‌اند زيرا اين دانش‌آموزان نمي‌توانند به راحتي خود را به سطح كلاس برسانند. به هر حال يكي از معلمان گفت كه دانش‌آموزان ديگر كلاس مي‌توانند از وجود يك بچه ناتوان سود برند.   اين دانش‌آموز ويژه ممكن است چيزهايي بداند كه ديگران نمي‌دانند . كودكان بردباري را مي‌آموزند.چندين نفر گفتند با وجود اينكه تعداد كمي‌از دانش‌آموزان ناتوان وجود داشتند كه در سيستم تحصيلي عمومي‌تحت مراقبت بودند،   با يكي سازي آن‌ها موافقت و احساس كردند كه اين امر براي فرزندانشان مفيد خواهد بود كه ( از مراحل بسيار اوليه ) طرز برخورد با دانش‌آموزان ناتوانرا بياموزند.معلماني كه در كلاس خود دانش‌آموزاني با ناتوانايي‌هاي يادگيري يا رفتاري دارند. از حجم محدودي از حمايتهاي آموزشي داخل كلاسي برخوردار مي‌باشند. ايالت براي چنين معلمان ويژه‌اي كه حدود 5 ساعت در هفته و بطور شخصي با دانش‌آموزان ناتوان كار مي‌كنند بودجه‌اي فراهم مي‌كند. . اگر چه قوانين در برخي ايالت‌ها به كودكان با ناتواني‌هاي جسمي‌اجازه مي‌دهد در سيستم مدارس عمومي‌تحصيل كنند،   معلمان و دانش‌آموزاني كه با آنها گفتگو كرديم همگي متذكر شدند كه هيچ دانش‌آموز ناتوان از نظر جسمي‌اخيرا“ در مدرسه‌ آنها ثبت نام نكرده است.  تنها مورد استثنايي دانش‌آموزي در يكي از مدارس Berufs Schule بود كه از صندلي چرخدار استفاده مي‌كرد. اغلب مدارس عمومي‌براي دانش‌آموزاني با ناتوانايي جسمي‌وسايل كمكي كافي نداشتند.   زمانيكه راجع به اين مسئله بحث مي‌شد، معلمان متذكر مي‌شدند كه مدارس Sonder Schule  مخصوصا براي نيازها جسماني ويژه دانش‌آموزان ناتوان طراحي شده است.   قوانين حاكم بر مدارس Sonder Schule مشابه مي‌باشند اما ميان ايالت‌ها كاملا يكسان نمي‌باشند و ممكن است بر اساس سطح ناتواني تغيير كند.   عموما اين دسته از كودكان براي رسيدگي در Sonder Schule توسط والدين خود، قيم‌ها و يا مدارس عمومي‌كه در آن نگهداري مي‌شود به مدارس Sonder Schule معرفي مي‌شوند.  از اين كودكان معمولاً يكسري آزمون‌ گرفته مي‌شود كه شامل ارزيابي كودك توسط معلمي‌از مدرسه Sonder Schule به منظور ارزيابي سطح توانايي يادگيري، تفكر و فهم او مي‌باشد. اين امتحانات همچنين شامل يك آزمايش پزشكي و شايد يك آزمايش بوسيله روان‌شناس مدرسه مي‌باشد.  بدنبال اين آزمايشات و بر اساس نتيجه آنها،  مدرسه به كمك والدين كودك تصميم مي‌گيرند كه كودك را در مدرسه Sonder Schule نگهداري كنند يا در مدرسه Grundschule .

والدين و معلمان  در مدارس عادي با محدوديت‌هاي كودكان ناتوان در اين مدارس آشنا بودند اما اطلاعات محدودي از مدرسه Sonder Schule داشتند. ما قادر به بازديد از مدرسه Sonder Schule نبوديم اما اطلاعات براي گزارشهاي منتشر شده در دسترس مي‌باشد. . چندين فرم اوليه مدرسه Sonder Schule  در آلمان وجود دارد، اگر چه آنها تا اندازه‌اي در هر ايالتي متفاوت مي‌باشند. اين فرم‌ها شامل مدارسي براي كند ذهن‌ها، اختلالات رفتاري،   ناتواني فكري،  ناتواني جسمي، ناتواني سخن گفتن،  ناتواني شنوايي و ناتواني بينايي مي‌باشند.. حدود 18 درصد از مدارس Sonder Schule به طور خصوصي اداره مي‌شوند و اغلب آ‌نها براي آموزش و تربيت حس تخريب شده تخصص يافته‌اند. (1993 KMK) اكثر مدارس Sonder Schule نيمروزي هستند. از كل جمعيت مدرسه حدودا“ 4 درصد در ثبت نام مي‌شوند. بيش از نيمي‌از اين دانش‌آموزان در مدارسي براي آموزش ناتوان‌ها مشغول مي‌شوند. تنها 15/0 درصد از تمام دانش‌آموزان براي مشكلات رفتاري در مدرسه Sonder Schule نگهداري مي‌شوند. اين مدرسه براي آموزش دانش‌آموزان ناتوان تا حدي در دستيابي به اهدافش موفق بوده‌است.كودكان مبتلا به ناتوانايي‌هاي جسماني شانس بهتري براي كامل كردن تحصيلاتشان دارند. اغلب كودكان مبتلا به ناتواني حسي مورد نياز براي گواهي نامه Hauptshule را دارا مي‌باشند و بسياري از دانش‌آموزاني كه اختلالات بينايي يا شنوايي دارند شرايط مورد نياز براي گواهي نامه Realschule را يا شرايط مورد نياز براي كسب مدرك Abitur را از مدرسه Sonder Schule دارا مي‌باشند.(1994 MPI) اگر چه معلمان مدارس عمومي‌آلمان كه با ‌آنها ملاقات كرديم اظهار داشتند كه از وجود هر گونه دانش‌آموز با اختلال حسي در مدرسه ناآگاه بودند،   مدرسه‌اي معلمي‌را استخدام كرد ه بود كه نابينا بود.

آموزش دانش‌آموزان با استعداد

هيچ برنامه سازمان يافته‌اي در دوره Grundschule جهت ترقي دانش‌آموزان با استعداد در چهار سال اول تحصيلشان وجود ندارد. معلمان و والدين عقيده داشتند كه تلاش براي ترقي دانش‌آموزان با استعداد به عهده معلمان كلاس گذاشته شده بود.  بعضي معلمان نيز به دانش‌آموزان با استعداد در كلاس تمرينهاي اضافي يا مقدار كمي‌تكليف اضافي ميدهند اما هيچ سياست تحصيلي يا خط مشي ويژه دولتي براي تعيين وظايف مدارس وجود ندارد.  معلمان باور داشتند كه هوش و توانايي دانش‌آموزان بايد تقويت و تشويق شوند،  اما آموزش كودكان، بايد شامل يادگيري گروهي و كمك به يكديگر باشد مدرسه Grundschule به اين صورت تأسيس شده بود كه برنامه‌هاي آزمايشي لذت بخشي به دانش‌آموزان ارائه نمايد. معلمان و والدين باور داشتند كه دانش‌آموزاني كه از نظر تحصيلي تواناتر بودند به مدارسي با خواسته‌هاي بالاتر ترقي خواهند يافت و هيچ احتياجي براي ايجاد فشار بيشتر به آن‌ها وجود ندارد..   سيستم آموزشي سنتي سه گانه، كه در پايه پنجم شروع مي‌شود، براي ارتقاء دانش‌آموزان باهوش‌تر به مدارس پر رقابت‌تر مانند مدرسه Gymnasium طراحي شده است. دوره تحصيلي، معيارهاي عملكرد، جهت‌يابي تحصيلي آموزش در مدرسه Gymnasium به معني رقابت براي بهترين‌ها مي‌باشد و اگر چه دامنه‌اي از تواناييها در مدرسه Gymnasium به چشم مي‌خورد، معيار بالايي كه براي ورود دانش‌آموزان به مدرسه Gymnasium در نظر گرفته مي‌شود حاكي از توانايي بالاي دانش‌آموزان عضو اين مدرسه مي‌باشد.

اغلب دانش‌آموزان عقيده داشتند كه در پايه‌هاي 12 و 13 فرصت بيشتري در يادگيري زبان آموزشي Leistung Skurse در اختيار دانش‌آموزان با استعداد قرار مي‌گيرد. زيرا اين دوره‌ها متمركزترند و حتي يك سطح بالاتر از دوره‌هاي عادي مدرسه Gymnasium نيز ارائه مي‌دهند.اغلب توضيح داده شده است كه برنامه‌هاي ويژه‌اي براي دانش‌آموزان با استعداد در مدرسه Gymnasium وجود ندارد. به هر حال سيستم وسايل ديگري براي ترقي دانش‌آموزان با استعداد فراهم مي‌كند. اگر چه اين معمول نيست،   معلمان و دانش‌آموزان بيان كردند كه به دانش‌آموزان با استعداد اجازه داده شده است كه يك پايه را جهشي بخوانند. . يك معلم دانش‌آموزي را مي‌شناخت كه به او اجازه داده شده بود پايه 5 را جهشي بخواند،  و يك دانش‌آموز متذكر شد كه به يكي از همكلاسيهايش اجازه داده شده بود كه پايه 11 را جهشي بخواند.. بخاطر افراد محدود در مطالعه ما كه از اين ميزان شيوع آگاه بودند،  نمي‌توانيم بيان كنيم كه آيا برخي پايه‌هاي آسان‌تر وجود دارند كه بتوان در آن جهشي خواند يا آيا پايه‌اي كه يك دانش‌آموز جهشي مي‌خواند به آن دانش‌آموز ويژه وابسته است يا خير. اگر چه مدارس خودشان برنامه‌ها يا كلاس‌هاي ويژه‌اي براي دانش‌آموزان با استعداد نداشتند،تعداد كمي‌فعاليت اضافه بر دوره تحصيلي گاهي از طريق مدارس در دسترس بودند. معلمان و دانش‌آموزان اظهار داشتند كه تعداد كمي‌فرصتهاي محدود مانند رقابتهاي تحصيلي و سمينارهاي خارج از برنامه مدرسه و فرصتهاي تحقيقي براي دانش‌آموزان باهوش در دسترس بوده‌اند.. با توجه به محدوديت مطالعات ما، قادر به تخمين ميزان بروز اين اتفاق نبوديم.. همچنين نتوانستيم تعداد دانش‌آموزان درگير در اين فعاليتها و تفاوتها در سراسر ايالتها را مشخص كنيم. به هر حال، به ما گفته شد كه ميزان شركت دانش‌آموزان در اين فعاليتها بر پايه عملكرد تحصيلي آنها در مدرسه Gymnasium استوار بود و به توصيه‌هاي معلم نيز بستگي داشت.  جاي هيچ شگفتي وجود ندارد كه وقتي از معلمان مدرسه Realschule – Hauptshule درباره برنامه‌ها يا منابع مورد اختيار دانش‌آموزان با استعداد سؤال شد،   پاسخ عمده اين بود كه در اين مدارس هيچ كلاس يا برنامه خاصي وجود ندارد.. بهترين و درخشان‌ترين دانش‌آموزان به‌ مدرسه Realschule  Hauptshule وارد نمي‌شوند زيرا در اغلب موارد به مدرسه Gymnasium منتقل شده‌اند. استثناء نادر در مورد دانش‌آموزان دختر مسلماني بود كه گاهي وارد مدرسه Gymnasium نمي‌شدند بدليل اينكه از نظر والدين آنها كسب مدرك Arbitur براي دختران ضروري نمي‌باشد.

در بعضي از ايالات آلمان مدارس Gesamtschule تأسيس شده‌اند. در اين ايالات والديني كه به اهداف و فلسفه اين مدارس باور دارند مي‌فرستند اگر چه مدرسه Gesamtschule تنها درصد كمي‌از دانش‌آموزان دوره آموزش مقدماتي متوسطه را ثبت نام مي‌كند.. همانطور كه قبلا ذكر شد مدرسه Gesamtschule ارائه دهنده دوره‌هاي  Cو B ، A مي‌باشد. دانش‌آموزان با عملكرد بالا كه شامل دانش‌آموزان با استعداد مي‌باشد حين تحصيل در پايه 10 در كلاس‌هاي آموزشي دوره  A نيز ثبت نام مي‌كنند.كاملا واضح است كه دانش‌آموزان با استعداد وارد سيستم سه‌گانه مي‌شوند. Gymnasium مدرسه‌اي  سخت‌گير و پررقابت است كه دانش‌آموزان را براي زندگي منطقي و تحصيل در دانشگاه آماده مي‌كند. دانش‌آموزان پس از ترك مدرسه Grundschule را طبق انتخاب والدين خود وارد مدرسه Gymnasium مي‌شوند. در مناطق شهري والدين مي‌توانند يكي از بهترين انواع مدارس Gymnasium را براي فرزندان با استعداد خود برگزينند. البته مدرسه Gymnasium با برتري رسوم قومي‌اش فرصت بيشتري جهت تكميل تحصيلات دانش‌آموزان با استعداد فراهم مي‌كند.

اهداف آموزشي

اين سؤال كه چه عاملي باعث “آموزش مناسب” مي‌گردد در بين والدين، دانش‌آموزان و خصوصاً معلمان بحث مهمي‌را بوجودآورده است.به طوركلي معلمان تمايل دارند تا  بر روي يكي از 3 راهي كه آموزش زندگي افراد جوان را شكل مي دهد، تاكيد كنند: پيوستن به جامعه ، توسعه فردي و شخصي   و فراگيري دانشها. بسياري بر اين باورند كه رياضيات،آلماني و مطالعات مهمترين دروسي هستند كه بايد در مدارس ندريس شوند وبه نظربسياري از معلمان، والدين، و دانش‌آموزان، علوم طبيعي (شيمي‌زيست شناسي، فيزيك) و زبانهاي  خارجي از مهمترين دروس مي باشند.

معلمان براين عقيده مي باشند كه آموزش بايد سه وظيفه اصلي را به انجام برسانند و پيشرفت‌هاي دانش آموزان در مسائل اجتماعي، شخصي، فكري، را ترقي دهد. همچنين برسر اين نكته كه آموزش تنها در مدرسه اتفاق نمي‌افتد نيز توافق دارند.  به نظر آنها آموزش در خانواده، دوستان و جامعه نيز اتفاق مي‌افتد اما معلمان در 1 موضوع توافق ندارند و آن مزيتها و برتريهاي انواع مختلف مدارس مي باشد: معلمان Gymnasium  بيشتر خواستار اظهار كردن هدف علمي و فرهنگي آموزش بوده‌اند،در حالي كه معلمان haupt/realschule بيشتر خواستار تأكيد بر نقش مهم آموزش به عنوان عامل اجتماعي كننده در نوجوانان مي‌باشد.  در مقابل،   معلمي از gesamtschule  و چندين نفر از والدين گفتند كه به وظايف ابتدايي به آموزشهاي فرعي رسيدگي كرده‌اند تا انگيزه پيشرفت و توسعه دانش آموزان ايجاد شود.تعريف كلي هدف آموزش توسط بزرگترين اتحاديه معلمان در آلمان (به اختصارGEW) منتشر گرديده است كه هر  سه ديدگاه  را درباره آموزش خلاصه و تلفيق كرده است:آموزش توانايي  قدرت بخشيدن به افراد سوق دادن مسير   زندگي افراد به سمت استقلال ، تصميم گيري  درباره نقش آنها در اجتماع،   و  استفاده از نقش فعالشان در شكل دادن جامعه و روابط اجتماعي را دارا كي باشد. آموزش پيش نيازي براي شناخت راه زندگي افراد مي‌باشد آموزش براي اين است كه افراد لايق تر و مسئول تر شوند. بنابر اين مفهوم آموزش هر دوي پيشرفتهاي شخصيت فردي و اجتماعي را در بر مي‌گيرد.  و با قدرت دادن هر يك از ن شخصيت‌هاي فردي باعث تغيير دادن اجتماع مي‌شود.  چيزي كه روي زندگي كل افراد جامعه تأثير خواهد گذاشت. معلمان Gymnasium مكرراً بر روي فهرستي از مهارت‌هاي خاص و تواناييهاي  ويژه كه در آن پايه‌هاي آموزش خوب شكل مي‌گيرد تاكيد مي نمايند. براي مثال،   يكي از معلمان Gymnasium اظهار داشت كه يك شخص تحصيل كرده بايد حداقل بر1 يا2 زبان خارجي تسلط كامل داشته باشدو1 آگاهي بنيادي از جريانات سياسي، قدرت درك و صحبت و درباره رياضيات و نظريات  علمي‌و يا توانايي بالا براي تفكر انتقادي وبرهان آوري در اختيار داشته باشد. آموزش با اتمام مدرسه به پايان نمي‌رسد و در دوران كار و شغل افراد ادامه مي‌يابد‌،   پيشنياز آموزش مناسب،   قدرت پيدا كردن دليل،   تفكر انتقادي و حل كردن مشكلات مي‌باشد.  آگاهي از بعضي مسائل نيز ضروري مي‌باشد.   يك شخص بايد قادر به كار با ،اعداد ماهرانه صحبت كردن در باره نظريات و گفتگوهاي هوشمندانه باشد.  و طرز كار با تكنولوژي جديد را بداند. اگر چه معلمان Gymnasium تاكيد بر آموزش اجتماعي شدن دارنداما يكي از معلمان  بيان كرد كه دو نوع آموزش وجود دارد: اول،   آموزش به عنوان اطلاعاتي منحصر به فرد مانند جبر و شيمي‌و دوم،   آموزش به عنوان  عامل اجتماعي كردن افراد باتوجه به نظر كليه معلمان، نوع دوم در ايفاي 1 آموزش خوب و مناسب بسيار مهمتر مي باشد.معلمان مدارس hanpt/Realschule  در بحث دانش مورد نياز براي آموزش مناسب و خوب به مهارتهايي اصلي از  قبيل توانايي خواندن ، فهم رياضي و اعداد،ودرك قوانين وسيستم سياسي دولت وكشوري كه فرد در آن زندگي مي كند،اشاره مي كنند.دربرابر معلمان Haupt/Realschule ، معلمان Gymnasium  بيشتربر اهميت  نقشهاي اجتماعي آموزش تأكيد دارند: آموزش خوب و مناسب به معني توانايي سر و كار با مشكلات مختلف و درگيريهاي اجتماعي  در حال افزايش مي‌باشد و پيدا كردن راهي براي شخصي كه مي‌خواهد مستقل و مسئول باشد برود.   البته در 1جامع دموكراتيك،   اين به معني فهميدن مشكلات جامعه دمكراتيك مي‌باشد.  يك فرد تحصيلكرده مي‌داند كه چگونه در يك جامعه دموكراتيك زندگي كند. معلم hanpt/realschule چنين تأكيد مي‌كند كه مدرسه به تنهايي نمي‌تواند وظايف لحظه‌اي آموزش جوانان را كامل كند بيشتر يك آموزش خوب ومناسب بايد « به طور بنيادي » و به صورت يكنواخت در كل زندگي پرورش داده شود. بسياري از والدين و معلمان اظهار كردند كه اهميت آموزش براي پرورش دادن پيشرفتهاي فردي و ترقي در نظم شخصي بايد به افراد جوان نشان دهيم كه چه  توانايي و استعدادهايي دارند كه در حقيقت دانش‌آموزان طرز چگونه يادگرفتن را مي آموزند و در طول اين جريان مي‌غهمند كه قادر به تمركز بر روي هر مطلبي مي‌باشند و مفهوم هر موضوع را ياد مي‌گيرند همينطور به چندين نفر از والدين دانش‌آموزان دبستاني عقيده داشته‌اند كه هدف آموزش پرورش  پيشرفتهاي فردي مي باشد.

معضلات آموزشي

چندين بحث با زير سئوال قرار دادن سيستم مدارس آلمان،توجه معلمان، و والدين و دانش آموزان را به خود معطوف كرد. يكي از اصلي ترين اين بحثها در سيستم آموزش آلمان،سني است كه درآن دانش آموزان براي ورود به يكي از 4 نوع مدارس متوسطه انتخاب مي شوند.   در بيشتر موارد دانش‌آموزان بعد از كلاس چهارم به يكي از مدارس Gymnasium realschule،   hanptschule،   يا gesamtschule وارد مي‌شوند.   به طور كلي دانش‌آموزان،   معلمان و والدين از مدارس Gymnasium از سيستم موجود راضي مي باشند در حقيقت تعدادي از معلمان  Gymnasium آرزوي برگشتن سيستم‌هاي انتخابي گذشته را دارند، بسياري از دانش‌آموزان Gymnasاز سيستم كنوني مدارس حمايت مي‌كنند و اغلب مي‌گويند كه پذيرش آنها در به Gymnasium براساس هوش آنها بوده است. به عقيده بسياري از معلمان بايد دانش‌آموزان عالي از يكديگر جدا شوند تا بتوانند نيرو و توان آكادميك خود را كامل كنند.آلمان كشوري است بدون منابع طبيعي،   وبيشتد از نظر صنعتي توسعه يافته است.   آلمان تنها مي تواند به كشور‌هاي خارجي مغزها ، مهارت‌هاي و توانائي‌ها خود را صادر كند.  بنابراين بسيار بي رحمانه  مي باشد كه مدارس ما كودكانمان را براي رشد ذهني پرورش مي دهد.   بنابراين كه سيستم مدارس آلمان  مناسب مي باشد البته بايد براي دانش آموزان موقعيتهايي وجود داشته باشدتا حركتي صعودي از  realschule به Gymnasium داشته باشند.  اما اين موقعيتها بعد از كلاس چهارم،   ششم و دهم بوجود مي آيند در مقابل،   اساتيد،   والدين و دانش‌آموزان از دبستآن‌هاي ديگر به عنوان عيب جويي از سيستم موجود،   به طور كلي گفتند كه كلاس چهارم “ زمان خيلي زودي براي تصميم گيري و تقسيم بندي مي‌باشد”.  پدر يكي از دانش‌آموزان مدرسه فني حرفه‌اي مي‌گفت كه سيستم مدارس آلمان براي پرورش دادن دانش‌آموزاني كه از نظر اجتماعي و روانشناسي پيشرفت كرده باشند.، مناسب نمي باشند.اودر ادامه گفت:  سيستم آموزشي،   آلمان شرق سابق در مقايسه با سيستم فعلي،   زمان زيادي را براي تصميم گيري دانش‌آموزان،   اساتيد و والدين در مورد مدارسي  كه در آن علاقه و توانايي‌هاي دانش‌آموز قرار گرفته است، اختصاص مي داده است.

ارزيابي تحصيلي

سيستم  نمره دهي

معيارهاي سختي امتحانات و شيوه نمره دادن در مدارس Gesam tschale  متفاوت مي باشديك معلم نمرة «1» درRealschule را با يك نمرة«3» در Gesamtschule مقايسه كرد و اضافه نمود دانش‌آموزان ضعيف Gesamtschule با نمرة «4» يا «5» قادرند در Realschule نمرة «3» بدست بياورند.  برآورد شده است كه تفاوت رتبه بندي بين Realschule و Hauptschule در حدود 1الي 5/1 نمره ني باشد در انواع مدارس كارنامه ها  به همراه آزمون‌هاي اصلي 2 بار در سال  به خانه دانش آموزان ارسال مي‌گردند و بايد بوسيلة والدين دانش‌آموزان مورد ملاحظه قرار گيرد. نمرة دانش‌آموز براي هر درس شامل نمرة آزمون‌، فعاليت كلاسي، تكاليف و آزمونها مي‌باشد. دانش‌آموزان Hauptschule   هر سال در هر يك از دروس ابتدايي آلماني، انگليسي و رياضي شش تا هشت آزمون‌ مي‌دهند. در هر صورت، آمادگي دانش‌آموزان Hauptschule براي آزمون‌ها معمولاً حداقل مي‌باشد. از دانش‌آموزان Hauptschule در ايالت مركزي ندرتاً براي رفتن به كلاس بالاتر ممانعت به عمل مي‌آيد. براي اينكه دانش‌آموزان به پاية بعدي ترقي كنند هر نمرة 5 در كارنامه دانش‌آموزان بايد بوسيلة يك نمرة4 در موضوعي ديگر معدل گيري شود.  اگر چه كارنامه ها به خانه فرستاده مي‌شود تا بوسيله والدين مورد ملاحظه قرار گيرد،  اما دانش‌آموزان گفتند كه  به طور طبيعي درباره نمراتشان با والدين بحث و گفتگو نمي كنند. يك معلم پاية نهم توضيح داد كه كارنامه به‌عنوان « اخطار مدرسه به والدين در بارة پيشرفت تحصيلي فرزندانشان» مي‌باشد. والدين براي ملاقات با معلمان ازادند، آن‌ها بايد قادر به توجيه نمره‌ها باشند. در موارد افزايش نارضايتي، والدين در آلمان مي‌توانند مستقيماً از پيگرد قانوني استفاده كنند. در هر صورت اين مسأله هرگز در Hauptschule اتفاق نمي‌افتد. دانش‌آموزانRealschule  در هر سال تحصيلي در دروس ابتدايي شان شامل رياضي 6  آزمون‌ اصلي مي‌دهند. دردرس علوم ،دانش‌آموزان بيشتر بر اساس كارهاي تجربي و آزمايشي داخل كلاس ارزيابي مي‌شوند تا بر اساس آزمون‌هاي كتبي معلمانRealschule  در ايالت مركزي عموماً خود آزمونها را تدوين مي‌كنند. يك معلم توضيح داد كه او گهگاه آزمون‌هاي فيزيك و رياضي را در همكاري با يك معلم ديگر تدوين كرده است.  به هر حال اين مكرراً كار ساز نبوده زيرا سايرين معلمان، كلاسي با توانايي كمتر دارند و ممكن است تعيين تاريخي همزمان براي گرفتن آزمون‌ سخت باشد. در پاسخ به سؤالي در ارتباط با نمره دادن و سطح سختي اين معلم متذكر شد كه موضوع تدريس شده در كلاس « ضعيف تر» متفاوت بود كه در آن كلاس نسبت به كلاس خودش دستيابي به نمرة «2» ممكن و«احتمالاً آسان تر» بود. مانند Hauptschule وGesamschule و Realschule ايالت مركزي از ارتقاء تعداد خيلي كمي‌از دانش‌آموزان ممانعت بعمل آمده است. يك نمرة ردّي در 2 موضوع اصلي (آلماني و رياضي ) باعث تكرار همان پايه خواهد شد.  به هر حال جبران يك نمرة ردي در يك موضوع بوسيلة دست يابي به نمره بالاتر در ساير درس‌ها ممكن مي‌باشد. اگر يك دانش‌آموز يك نمرة 5 در ديني و نمرة 2 در فيزيك گيرد،   قبول خواهد شد.

در ايالت جنوبي نمره‌هاي دانش‌آموزان Realschule بر اساس چهار آزمون‌ دربارة مباحث ابتدايي انگليسي،  آلماني و رياضي و يك آزمون‌ شفاهي كوتاه 10 تا 15 دقيقه‌اي تعيين مي‌تواند كه هر زماني مي‌تواند گرفته شود. معلم فقط بايد به دانش‌آموزان آگاهي دهد كه آن‌ها بر اساس پاسخ گويي شان ارزيابي مي‌شوند. آزمون‌ شفاهي ممكن است فقط به مفاد كلاس‌هاي اخير مرتبط باشد. تمام دوره‌هاي ديگر هر سال 2 آزمون‌ اصلي و يك آزمون‌ شفاهي به عنوان آزمون‌ رسمي‌دارند.  به علاوه معيارهاي لازم براي ارتقاء در ايالت جنوبي نسبت به ايالت مركزي بالاتري مي‌باشند. از دانش‌آموزان Realschule  در ايالت جنوبي چنانچه نمرة بالاي 5 بگيرند براي رفتن به پاية بعدي ممانعت به عمل خواهد آمد. 

امتحانات تكميلي: دانش‌آموزان ايالت مركزي در Realschule  باكسب  معدل رضايتبخش فارغ‌التحصيل مي‌شوند.  اين حالت در بسياري از ايالتها وجود دارد. اگر چه در بعضي ايالتها مثل ايالت جنوبي،   بعد از پايه دهم بايد از دانش‌آموزان يك آزمون‌ تكميلي پيشرفته گرفته شود. مانند Abitur   در ايالت جنوبي، در پايان هر سال مقياس‌هاي بين تمام مدارس صورت مي‌گيردو معدل نمرات از طريق ايالت در روندي تبليغاتي براي كلاس‌هاي ويژه معلمان يا مدارس منتشر مي‌شوند. نتايج بوسيله مدير آموزش جهت ارزيابي دقيق استفاده مي‌شوند و معلمان بايد هر انحراف منفي ميانگين را توجيه كنند. اگر چه از دانش‌آموزان Hauptschule در اغلب ايالتها آزمون‌ كلي گرفته نمي‌شود رتبه‌اي كه آن‌ها در Hauptschule بدست مي‌آورند مي‌تواند براي تعيين آموزشهاي آينده و فرصتهاي كار آموزي مهم باشد.  بخاطر ديپلم‌هاي بلا استفاده، دانش‌آموزان Hauptschule با رقابت سختي براي كارآموزي در هنرستانهاي فني پاره وقت روبرو هستند.