بخش های متنوع سایت محشر دات کام ، این سایت را به محبوبترین و پربیننده ترین سایت فارسی تبدیل نموده است؛ شما نیز سایت محشر را صفحه اصلی خود کنید تا روزانه به مطالب جالب این سایت دسترسی داشته باشید
  
نام هنرمند
مهران رجبی
طبقه بندی الفبایی
ر
 
شرح
برنامه چشم انداز با اجرای رسول نجفیان این بار میزبان (مهران رجبی) بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان بود که پرسش و پاسخ زیر ماحصل این برنامه است .
مجری : حضور این بازیگر به بهانه پخش سریال روزگار قریب که تاکنون ده قسمت از آن از کانال 2 آمریکا پخش گردیده است ابتدا از ایشان می پرسم : چگونه وارد عرصه بازیگری شدید؟
ج: من اساسا علاقه ای به شغل بازیگری نداشتم و این را داخل پرانتز به همه هموطنان نیزمی گویم که اگر کسی از شما خوشش بیاید و شما را برای کاری به بازیگری دعوت کند آنرا بعنوان یک شغل نپذیرید ، برپایه این پیشنهاد هیچ وقت زندگی تشکیل ندهید من شخصا بخاطر دوستی نزدیکی که با آقای رضا میرکریمی که هم اکنون (مدیرعامل خانه سینما هستند) وارد این عرصه شدم . ایشان می خواستند سریال بچه های مدرسه همت را کارکنند به من مراجعه کردند و گفتند به شمال برویم من درآن زمان تدریس می کردم (چون فوق لیسانس گرافیک هستم) به ایشان گفتم من بیایم شمال چکار کنم؟ من درحال حاضر معلم و مشغول تدریس هستم و الان در آموزشگاهی برای کسانی که فوق دیپلم می خوانند کاربرد رشته خط در گرافیک را تدریس می کنم. من برای اولین بار رفتم منشی صحنه سریال بچه های مدرسه همت شدم البته آن کار را هم بلد نبودم کسی را آوردند و به من آموزش داد که بعد از آن در یک سکانس آقای میرکریمی کت و شلواری آوردند بمن دادند و گفتند این را به تن کن تا اینکه سکانس را بگیریم من در اول کار امتناع کردم بدلیل اینکه تدریس می کردم و گفتم اگر بچه ها مرا ببینند بد می شود و برای ایشان شرط گذاشتم و گفتم اگر این سکانس بیشتر از سه برداشت داشته باشد من برای برداشت چهارم دیگر نیستم و ایشان قبول کردند و اتفاقا خوب هم از کار درآمد بعد از این سریال در اولین فیلم سینمایی ایشان به نام کودک و سرباز در نقش رئیس پاسگاه ایفای نقش کردم و وارد عرصه سینما شدم. دوره هفدهم جشنواره فیلم فجر بود که کاندیدای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شدم و برای خودم با وجود آن همه بزرگوارانی که در آنجا حضور داشتند ، خیلی باعث تعجب بود.
آقای سعید از اکلاهاما : میخواستم بدانم آقای مهران رجبی درحال حاضر مشغول چه کاری هستند ؟
ج: درحال حاضر مشغول بازی درسریالی برای شبکه دو بنام مثل هیچ کس به کارگردانی آقای حسن برزگر هستم .
خودم 46 سال دارم اما دراین سریال نقش یک آدم 85 ساله را بازی می کنم . (من متاهل هستم سه فرزند دارم بنام های زهرا ، سارا ، علیرضا ) وعلاوه بر آن یکی دو کار سینمایی هم آماده پخش دارم که امیدوارم ببینید و بپسندید.
مجری : درسریال روزگار قریب سبک بازی شما خیلی خاص بود من سئوالم این است آیا قبل از بازیگری ،کار تاتر هم داشته اید یا خیر ؟
ج: ابدا من تا به حال حتی یک بار هم به سالن نمایش نرفتم تا یک تئاتر ببینم چه برسد به اینکه روی صحنه برای بازی حاضر شوم . دوستان خیلی ازمن دعوت کردند اما فرصت این را نداشتم که بروم و تاتری را از نزدیک ببینم اصلا خودم هم نمی دانم چطور شد که وارد این عرصه شدم .
آقای محمد جواد از کانادا و خانم ماریا از تورنتو : از بازی خود در روزگار قریب بگویید.
پاسخ : بله من بیشترین بازی را درمیان بازیگران دیگر داشتم و شاید باور نکنید یک صفحه هم فیلمنامه وجود نداشت همه چیز بصورت فیش برداری درنزد آقای کیانوش عیاری بود و تقریبا نیم ساعت قبل از فیلمبرداری می آمدند و می نوشتند واقعا آقای کیانوش عیاری کارگردان فوق العاده ای است و از بازیگرها خوب بازی می گرفتند چون در فیلمنامه های دیگر دیده ام که درکار دقت لازم نمی شود. من دربعضی از کارهایم به کارگردان می گفتم : این دیالوگ در اینجا باید اینگونه گفته شود ولی کارگردان مصرانه می گفت : نه همان که گفتم باید اجراء شود. اجرای خوب من دراین سریال به خاطر آزادی عملی که آقای کیانوش عیاری به من دادند، بود.
آقای محمد جواد از کانادا : خیلی طبیعی بازی می کنید.
خانم سیمین از کالیفرنیا : درسریال روزگار قریب (نقش پدر را خیلی خوب بازی کردید) .
مجری : شما درسریال روزگار قریب و دیگر سریال ها نقش خود را خیلی طبیعی اجرا ء کردید این روش بازی را در خود چگونه کشف کردید؟
ج: من حس میکنم آن دیالوگ ها که درسریال روزگار قریب از جانب من گفته شد محصول همان شخصیت درهمان دوران و محصول زندگی آن شخصیت بود مثلا من درزندگی خودم روزی نزد یکی از دوستانم رفته بودم در سد کرج ایشان به فرزندش گفت : بروید باغ سیب و سیبهای درختان را بچینید پسرش در ادامه گفت: بگذارید برای هفته بعد پدرجان ، پدرش درجواب گفت: پسرجان هفته بعد دم شتر به زمین می رسد که این جمله کنایه از دیر شدن است و من همین جمله را بصورت بداهه گفتم و آقای کیانوش عیاری معنی این جمله را از من پرسید که آیا معنی بدی دارد یا خیر و آقای عیاری این آزادی عمل را به ما داده بودند و ماهم به نحو خوبی از آن استفاده می کردیم . این جملات جملاتی نیستند که بشود آنها را تدریس کرد انسان وقتی این جملات را می شنود بهتر است بخاطر بسپارد و درموقع لزوم از آنها استفاده نماید و آقای کیانوش عیاری هم بخوبی استقبال می کردند از پیشنهادات ما . خیلی از مواقع ما جملاتی را می شنویم اگر آنها را بخاطر بسپاریم و درهنگام بازی از آنها استفاده کنیم خیلی به آن شخصیت کمک می کند.
مجری : آشنایی شما با آقای حسین پناهی چگونه بود؟
ج: من و آقای پناهی در دوماه فیلمبرداری این سریال دریک اتاق باهم بودیم. ایشان بسیار انسان آرام و متینی بود حتی یک کتاب شعری بنام من و نازی به من هدیه کرد که پشت آن کتاب با دست خط خود نوشته بود "برف چیست اندکی سردی و بسیاری کودکی " به شوخی به ایشان گفتم باید اثر انگشت خود را هم بزنی ایشان هم قبول کردند من رفتم و پس از دو ساعت برگشتم و دیدم ایشان خودکاری دردست دارد و سعی می کند انگشت خود را با مشقت رنگی کند تا اثر انگشت خود را درحاشیه کتاب ثبت و ضبط کند، به ایشان گفتم چکار می کنی گفت جوهر این خودکار را جمع می کنم تا اثر انگشت خود را روی کتاب ثبت کنم ، من خندیدم و گفتم : "شوخی کردم" می خواهم بگویم ایشان چقدر باصفا و ساده و خاکی و چقدر ملایم ، دوست داشتنی و لطیف بود وی هر جمله ای از من می شنید سریع یادداشت می کرد . یادم هست من جمله ای گفتم (ماهی به گندش نمی ارزد) ایشان سریع قلم و خودکاری برداشت و این جمله را یادداشت کرد، و به من گفت این جمله ،جمله تازه ایست و 500 تومان می ارزد ، این ها همه نشانه بزرگواری ایشان بود روح آقای حسین پناهی شاد باد .
مجری : آقای رجبی با توجه به نقش های کمدی که در یک وجب خاک یا زیرزمین بازی کردید درحال حاضر بازی کمدی یا جدی ، منفی یا مثبت کدامیک را ترجیح می دهید ؟
البته اصولا کارهایی که من بازی کرده ام یک رگه هایی از طنز در آن ها وجود دارد حتی دریک وجب خاک با این حال که نقش منفی بود اما بازهم یک نگاه ظریف طنز گونه درآن وجود دارد که آن را لطیف تر می کند و ترجیح من این است.
برچسب عنوان2
مقدار عنوان2
 
برچسب شرح2
مقدار شرح2
HyperLink